فقه سیاسی و عملکرد فقها در طول تاریخ
چکیده
در اسلام احکام عملی دین در قالب فقه مطرح شده است . این احکام توسط فقهای جامع الشرایط از منابع آن استخراج می شود و در اختیار مسلمانانی که توانایی و علم بدست آوردن احکام را ندارند قرار می گیرد.
مسأله ای که در قابل طرح است این است که در زمان غیبت امام معصوم (ع) چه کسی عهده دار و ناظر اجرای این احکام است؟ آیا در نبود امام معصوم (ع) احکام شرع باید تعطیل شود؟
در طول تاریخ فقه، شاهد دو دیدگاه سنتی و جدید نسبت به فقه و اندیشه سیاسی شیعه هستیم.
در نگاه سنتی ، فقه سیاسی در همان محدودة تکالیف شرعی که صحت شرعی خلاصه می شود که نشان از آن می دهد که فقه سیاسی بخشی از فقه عمومی است و در مسائل جمعی بیان کننده تکالیف و احکام عمومی است.
اما در نگاه جدید و استدلالی به فقه سیاسی، فقه فقط در احکام تکلیفی و محدود به همان فقه عمومی نیست بلکه سیطره و گسترش بیشتری دارد.
به گفتة امام خمینی (ره): « فقه فلسفة عملی حکومت اسلامی است » و به مجموعه نظام های سیاسی و اجتماعی اسلام تعلق دارد.
طی قرنهای گذشته و معاصر شاهد حضور فقیهانی بزرگوار مانند محقق ثانی و امام خمینی (ره) در جامعه هستیم. این عالمان آگاه به فقه اسلامی اندیشة سیاسی شیعه سعی در برپا کردن حکومت اسلامی با مدیریت و درایت فقیهان جامع- الشرایط در جایگاه ولایت فقیه داشته اند.
محقق ثانی(ره) و امام خمینی (ره) اجرای حدود و احکام دین را در زمان غیبت مشروط به برپائی حکومت دینی و متصدی تشخیص احکام متغییر و احکام حکومتی و مصلحتی اسلام را ولی فقیه دانسته اند.
با نگاهی اجمالی به تاریخ شاهدیم که هر جا که فقه محدود به احکام عمومی بوده و در جهت اجتناب از برپائی حکومت مستقل بوده اند با خطر صوفی گری و کم رنگ شدن و معطل ماندن احکام دین مواجه شده ایم و هرگاه فقیهی در جهت زنده کردن مسأله ولایت فقیه تلاش کرده است با مخالفت های جبهه خودی و غیر خودی مواجه شده است.
این دو بزرگوار سعی کردند با اعلام نظریه و افکار خود شرایط زمان خود را نفی و شرایط مطلوب را مطرح و به مرحل ظهور برسانند.
در هر دو نهضت فکری فوق شاهد تحولات عظیم در حوزه های علمیه و تغییر دیدگاه بعضی از فقها در مسائل حکومتی و سیاسی هستیم.
در دورة محقق ثانی( کرکی) (ره) بحث ولایت فقیه مانند زمان امام خمینی (ره) به مرحله عملی نرسید . اما امام (ره) در ایران هویت ولی فقیه را در ادامه نهضت پرشکوه انقلاب با شرایط سخت داخلی ، و برون مرزی و بحرانهای اجتماعی و مرزی در جنگ تحمیلی عراق را نمایش گذاشتند.
با وجود شواهد عینی در گذشته و تاریخ معاصر می توان به طور قطع گفت حضور ولایت فقیه در رأس حکومت اسلای امری اجتناب ناپذیر است و توان اجرایی کردن دستورات ولی امر بدون حمایت و درک به موقع مردم و حضور آنان در صحنه عمل امکان پذیر نخواهد بود.
در نتیجه برای باید با ایجاد یک جریان فکری همراه با بصیرت دینی و سیاسی در متن جامعه جایگاه ولایت فقیه در رأس حکومت اسلامی را همیشه محافظت کرد تا کوچکترین ضربه ای به این پایه و رکن اصلی نظام اسلامی وارد نشود.
کلمات کلیدی: